رازهای من بزرگترین مدیر مالی جهان
شنبه, ۲ تیر ۱۳۸۶، ۰۱:۰۵ ق.ظ
بیل گیتس شخصیتی جهانی و شناخته شده است. کمتر کسی است که چهرهء او را ندیده باشد ولی، فکر میکنید اگر از مردم جهان در مورد نفر دوم فهرست ثروتمندان جهان پرسوجو کنیم به ما چه خواهند گفت؟ فردی که تنها پنج درصد از بیل گیتس کمتر، ارزش داراییهایش است. او بورسباز و جزیی از خانوادهء معاملهگران است. ثروتش 52 میلیارد دلار و یکی از مالکان اصلی شرکتهایی نظیر ژیلت یا آمریکن اکسپرس محسوب میشود.
جالب است بدانیم او در سن 11 سالگی، در وال استریت، پادویی میکرد و به مشاغلی نظیر فروش روزنامه یا واکسزدن کفشها اشتغال داشت. وارن بافت 74 ساله، در طبقهبندی انواع تحلیلگران، از متعصبترین تحلیلگران بنیادی محسوب میشود.
چند ماه پیش، مطلبی به دستم رسید به نام «9راز سرمایهگذاری وارن بافت». تصمیم گرفتم قسمتهایی (یا احتمالا تمام بخشها را) ترجمه و تقدیم حضورتان کنم. امروز، نخستین راز را با هم میخوانیم:
راز اول
خرید و فروش سهام برای بیشتر معاملهگران حاضر در بازار سرمایه، کاری شبیه به سوار شدن بر ارابههایی با اسبان سرکش است. آنها تنها نمادی از شرکتی را میخرند و سپس، سرنوشت خود را به مسیر مستانهء قیمت، که مرکب سرکش طی خواهد کرد، گره میزنند. آنها، تنها میدانند نمادی که خریداری کردند مربوط به شرکتی در صنعتی خاص است و حتی نمیتوانند حدس بزنند که اگر چه اتفاقی درون یا برون شرکت رخ دهد، قیمت سهامشان بالا میرود. این سرمایهگذاران چارهای جز، گوشهنشینی و امیدوارانه چشم چشم کردن ندارند.
از گروه فوق شگفت انگیزتر، افرادی هستند که تعمدی، بر نداشتن هیچگونه اطلاعاتی از فعالیت اقتصادی شرکت پای میفشارند. ایشان صرفا حرکت قیمت را بررسی و مطالعه میکنند و باور دارند، اطلاعات به دست آمده از اینگونه تحلیل کردن، توانایی پیشگویی آیندهء قیمت را به ایشان میدهد. وارن بافت در مورد دستهء اخیر میگوید: «اینان قمار بازانیاند که میخواهند بدون نگاه کردن به کارتهای شان داو گذارند.»
بیهیچ شک و تردیدی، نماد سهام، عنصری پیوسته و آمیخته با شرکت متبوعش است و باز هم بیگمان و تردید، برای تحلیل نماد این سهام، ناگزیر به مرور قواعد و شرایط حاکم بر شرکت هستیم. هرآنقدر که دانشمان از شرکت بیشتر شود و هرمیزان تحلیل قویتری از فضای فعالیت اقتصادیاش داشته باشیم، اعتماد و اعتقادمان به قیمت سهمی که قصد خریدش را داریم، افزونتر میشود. بیشک، استواری ریشههای این طرز از نگاه، بسیار بیشتر از نوسانهای روزبهروز است. اینگونه نگاه کردن، معاملهگر را از تشویشهای روزانه رهایی و به او اعتماد به نفسی بلندمدت میبخشد.
وارن بافت میگوید: «هنگامی که سهام شرکتی را میخرم، تجسم میکنم که تمامی آن را خریدهام. این حس در من به قدری قوی است که گویی فروشگاهی در خیابانی را خریدهام.»
اگر بنا باشد شما مغازهای را خریداری کنید یا در کسب و کاری شراکت کنید، بیگمان همه چیزش را واو به واو موشکافی میکنید. بعید است بدون بررسی تمام جوانب اقدام به خرید کنید. شما محصولات این فروشگاه را به دقت پیگیری میکنید و مصرانه، جویای نحوه و چگونگی فروش میشوید. تحلیل میکنید که محصولات فروشگاه نوآورانه و بدیع است یا محصولی ثابت را به فروش میرساند. رقبای فروشگاه و تفاوتهای خود با آنها را به ژرف مطالعه خواهید کرد و در نهایت، نقاط ضعف تجارتی که در آستانهء سرمایهگذاری در آن هستید را موبهمو میشکافید.
خواستهء شما از اینگونه عمیق شدن در احوال شرکت، یافتن خندق اقتصادی محکم و پایداری حول اوست. شرکتها نیز، همانگونه که قلعهها خندقهایی برای مقابله با دشمنان در اطراف خود دارند، محافظینی اقتصادی برای رویارویی با انواع چالشها، خواه رقبا باشند خواه تغییر ذایقهء مصرفکنندگان، دارند. چیزهایی شبیه به نام تجاری خاص، موقعیت جغرافیایی مخصوص، انحصاری ویژه یا مجوزی بیبدیل، نمونههایی از انواع این خندقهای اقتصادی هستند.
وارن بافت معتقد است که تمام قواعدی که پیش از خرید فروشگاه ملزم به رعایتشان هستند، هنگام خرید سهام شرکتی خاص نیز باید اجرا شوند. بررسی تمام جوانب شرکت، سبب میشود از سرمایهگذاری در شرکتی که سهاماش را نیت کردید به بدرهء خود بیافزایید، نهایت لذت را ببرید.
۸۶/۰۴/۰۲
من خودم مدیریت خوندم ولی کسی نیست به بنده کمک کنه که وارد بورس بشم
من آدم طماعی نیستم ولی قانع هم نیستم
می خوام یه ذره پول داشته باشم
ممنون می شم بنده رو کمک کنید .