یکی از مهمترین ابزارهای مورد نیاز برای معامله در بازار سرمایه، تحلیل است. تحلیلگران باید دانش و اطلاعات کافی به منظور بررسی شرایط آتی بازار داشته باشند. اما همین تحلیل به دو شاخه فاندامنتال و تکنیکال تقسیمبندی میشود. تحلیل فاندامنتال به بررسی ریشهای مسایل، مشکلات و آمار و دادههای شرکتها میپردازد. در مقابل، تحلیل تکنیکال تنها با یک موضوع سر و کار دارد و آنهم قیمت است، چرا که تمام اخبار، شایعات و حوادث، نمود خود را در قیمت به نمایش میگذارند. اما اینکه آیا این تحلیل در بازار ایران جواب میدهد یا نه، مسالهای است که به بررسی آن پرداختهایم.
تکنیکال و فاندامنتال
دو مکملاند
_سرمایهتحلیلگر بازار سرمایه، باید روحیهء آیندهنگری داشته باشد. با توجه به بررسیها و آمارهای موجود، درصد موفقیت به شکست تحلیل تکنیکال در ایران 70 به 30 است. شاهرخ شریعتی، مدیر سبدگردانی و تحلیلگر بازار سرمایه، با بیان اینکه «اول باید ببینم جایگاه تحلیل در سرمایهگذاری کجاست»، به «سرمایه» گفت: «گاهی اوقات، توقع ما از تحلیل، پیشبینی صحیح آینده است، اما، این تنها بخشی از بازی است. سرمایهگذاری بر پایهء چهار محور تحلیل، فنون معاملهگری، مدیریت ریسک و مدیریت پول استوار است. تعامل این چهار محور، نتیجهء سرمایهگذاری را تبیین میکند که در بازدهی نمایان میشود. حال این بازدهی میتواند مثبت یا منفی باشد.»
وی با اشاره به اینکه، «در تحلیل بنیادی، عواملی نظیر اطلاعات مالی، گزارشها و وضعیت صنعت، اهمیت دارد»، ادامه داد: «ریشهء تحلیل تکنیکال به اوایل قرن 20 و آقای داو برمیگردد. براساس نظریهء وی، تمام بررسیها و عکسالعملفعالان بازار، در قیمتها منعکس میشود.
در یک شرکت، سهامدار عمده براساس ترجیحات خود تصمیمگیری میکند. سرمایهگذار کوچک نیز براساس خواستهءخود اقدام به تصمیمگیری میکند اما در نهایت، نبرد این دو گروه، یعنی خریدار و فروشنده، قیمت را مشخص میکند. به این ترتیب، اگر بگوییم 100 نفر خریدار و 100 نفر فروشنده در بازار حضور دارند، به این معناست که با 200 دلیل مختلف برای تعیین قیمت روبهروایم.»
این مدیر پرتفوی، خاطرنشان کرد: «در این میان، کارآیی بازار نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. یعنی باید ببینیم که اخبار و اطلاعات در چه سطحی و با چه دقتی به دست همگان میرسد. به عنوان مثال، گاهی اوقات، اطلاعات خاصی، اول به دست برخی مدیران سپرده میشود و بعد به اطلاع عموم میرسد.
اما پارهای موارد نیز، اطلاعات در لحظه روی سایت قرار داده میشود و همگان همزمان قادرند از آن استفاده کنند. بنابراین میتوان گفت که درصد کارآیی اطلاعاتی در بازارهای مختلف متفاوت است و به صورت نسبی تعیین میشود. این در حالی است که، کارآیی بورس، پایین است.»
این کارشناس بازار سرمایه اظهار کرد: «اما تحلیلگران تکنیکال، کارآیی بازار را نیز مدنظر قرار میدهند. آنها با بررسی اطلاعات گذشته تاکنون، میتوانند به این سه سوال که آیا فشار خریداران بیشتر است یا فروشندگان یا بازار در نوعی سردرگمی به سر میبرند، پاسخ دهند. براساس پاسخ به این سوالات، سه روند افزایشی، کاهشی و خنثی شکل میگیرد، اما این سه روند به تنهایی قادر نیستند که سرمایهگذاران را در تصمیمگیری هدایت کنند. بلکه استفاده از سایر ابزارها مانند خطوط افقی حمایت و مقاومت یا خطوط مایل که به نام ناکال معروفند، نیز باید به عنوان سایر ابزار در تحلیل تکنیکال به کار گرفته شوند.»
وی سپس ابراز کرد: «تحلیلگران، با بررسی این شرایط و همچنین عرضه و تقاضای موجود،میتوانند تشخیص دهند که امتداد روند کجا خواهد بود، آیا این روند ادامه مییابد یا تغییر جهت میدهد. البته، تحلیلگران همواره احتمال خطایی را نیز برای پیشبینی خود مدنظر قرار میدهند.
به عنوان مثال، در این شرایط آنها عنوان میکنند که پیشبینی میکنیم قیمت سهم تا فلان مقدار افزایش مییابد، برای پیشبینی بیشتر از آن دوباره باید شرایط را بررسی کنیم. البته برای تمامی این موارد، نشانههایی موجود است. در واقع تحلیلگر، پیشبینی خود را در قالب سناریو به مدیر پرتفوی ارایه میدهد حال این مدیر است که باید در نظر داشته باشد که در کجا و به چه منظوری میخواهد از این تحلیل استفاده کند. در نتیجه ترجیحات و درجهء ریسکپذیری سرمایهگذاران، نوع استفادهء آنها از تحلیل را متفاوت میکند به طوریکه گاهی ممکن است تحلیل برای برخی سرمایهگذاران مفید و برای عدهء دیگری غیرقابل استفاده باشد.»
شریعتی ادامه داد: «برخی از افراد به غلط تصور میکنند که تحلیل تکنیکال تنها در کوتاهمدت جواب میدهد. این در حالی است که یک تحلیلگر میتواند با دیدگاه بلندمدت از تکنیکال بهره جوید.»
این تحلیلگر بازار سرمایه، دربارهء رابطهء تحلیل تکنیکال و بنیادی این چنین توضیح داد: «مستقل فرض کردن تحلیل تکنیکال از بنیادی خطاست، به نظر من یک تحلیلگر در ابتدا باید با استفاده از تحلیل بنیادی از تداوم سودآوری و رشد شرکت مطمئن شود. سپس با استفاده از تحلیل تکنیکال اقدام به معامله کند در واقع این دو تحلیل مکمل یکدیگرند.»
وی در پاسخ به این سوال خبرنگار ما که درصد احتمال خطای تحلیل تکنیکال در ایران چقدر است، گفت: «تحلیلگر باید آیندهنگر باشد. به این ترتیب اگر یک آیندهنگر قواعد تحلیل را به درستی بشناسد و با تحلیلگر بنیادی هم در ارتباط باشد شانس سودآوریاش در معامله افزایش خواهد یافت. در واقع به نظر من، با یادگیری فنون معاملهگری میتوان ریسکهای موجود را کاهش داد. اما ما به صورت تجربی و براساس آماری که از تحلیلهای تکنیکال به دست آوردیم، میزان موفقیت به شکست این نوع تحلیل 70 به 30 است.»
این مدیر پرتفوی دربارهء اینکه چرا برخی عنوان میکنند که تحلیل تکنیکال در بازار ایران جوابگو نیست، خاطرنشان کرد: «کارآیی پایین بازار سرمایه و مشکلات موجود در ساختارهای فنی، سبب میشود که تحلیل تکنیکال با مشکل مواجه شود. وجود محدودیتهایی نظیر حجم مبنا و دامنهء نوسان، اجازه نمیدهد که قیمتها در هر لحظه و براساس فشارهای بازار منعکس شود بنابراین قیمت براساس نبرد خریداران و فروشندگان تعیین نمیشود و پس اززس رد شدن از فیلتر نوسان، قیمت مشخص میشود. به عنوان مثال شرایطی را در نظر بگیرد که قیمت سهمی به 100 تومان رسیده است، اما هیچ خریداری در بازار وجود ندارد، یا سهم دیگری به دلیل انتشار اخباری مثبت، افزایش قیمت شدیدی داشته اما به دلیل محدودیت دامنهء نوسان تنها دو درصد رشد خواهد کرد.»
وی سپس ادامه داد: «مشکل ساختاری دیگری که در بازارها وجود دارد ترجمهء مفاهیم است. گاهی اوقات ترجمهء متون به فارسی سبب تغییر مفاهیم اولیه میشود بنابراین تحلیلگران قادر نیستند از مفهوم به درستی استفاده کنند در این بین نقش مترجم و تحلیلگر اهمیت شایان توجهی پیدا میکند.»
این کارشناس در پایان خاطرنشان کرد: «بخشی از این مشکل به دلیل این است که تحلیل تکنیکال در بازار ایران بسیار جوان است. به طوری که تقریبا از سال 83 به بعد تحلیل وارد بازار ایران شد اما در دنیا بیش از یک قرن است که از این نوع استفاده میکنند. حال اگر تجربه را در کنار ارتقای سطح کیفی ترجمه در ایران قرار دهیم به نظر من تحلیل تکنیکال در ایران پاسخگو خواهد بود.»
قیمت، مهمترین عامل در تحلیل
_سرمایهبرای استفاده از تحلیل تکنیکال به روند گذشتهء قیمت سهام نیاز داریم.
مهدی مقدسی، مدیر پرتفوی شرکت کارآفرینان سبز خلیج فارس با اشاره به اینکه «در تحلیل تکنیکال باید روندی را برای مدتی بررسی کرده و چنانچه از ادامهء آن مطمئن شدیم، اقدام به تصمیمگیری برای معامله کنیم»، به خبرنگار ما گفت: «در سه چهار ماههء اخیر و به دلیل رکودی که بر بازار حاکم شده است، نمیتوان روند صعودی و مثبتی را، آن هم به صورت پایدار وبلندمدت در بازار مشاهده کرد.»
وی سپس ادامه داد: «در حال حاضر، تعدادی سهام اصل «44» در بازار سرمایه وجود دارد که متاسفانه تاریخچهء قیمتی از آنها نداریم. بنابراین نمیتوانیم روشهای تکنیکال را که بر مبنای قیمتهای گذشته است، در این موارد به کار گیریم.»
این کارشناس در ادامه ابراز کرد: «برخی قواعد مانند خطوط حمایت و مقاومت راحتتر در بازار ایران پاسخگوست. اما بررسی الگوها و امکان به نتیجه رسیدن آنها، مستلزم طی شدن دورهای مشخص است. گاهی اوقات الگوهایی در بازار شکل میگیرند اما به هدف قیمتی خود دسترسی پیدا نمیکنند چرا که شرایط به گونهای است که سهم نمیتواند به درستی رشد کند.»
وی دربارهء اعمال سلیقهء تحلیلگران توضیح داد: «اعمال سلیقه در هر دو نوع تحلیل وجود دارد اما میتوان گفت که هریک از تحلیلها، میتواند دیگری را کامل کند. حتی در خود تحلیل تکنیکال نیز، بهره گیری از سایر تحلیلهای مرتبط مانند الگوهای شمعی-ژاپنی میتواند درصد و احتمال درستی تحلیل را بالاتر ببرد. اما هریک از این دو، ابزاری هستند که میتوانند سرمایهگذاران را به سود اپتیمم مورد نظرشان رهنمون سازند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «من خودم ترجیح میدهم که از ترکیبی از فاندامنتال و تکنیکال به صورت همزمان استفاده کنم، چرا که به این ترتیب به نتیجهء مناسبتری دست مییابم.»
اطلاعات و حتی شایعات
در قیمت نمود میکند
_سرمایهاز آنجایی که تمام اخبار، اطلاعات و شایعات در قیمتها منعکس میشوند، بهرهگیری از تحلیل تکنیکال امری به مراتب سادهتر از فاندامنتال است. آرمان قاسمیان، یکی از کارشناسان بازار سرمایه معتقد است: «تحلیل فاندامنتال و تکنیکال با یکدیگر اشتراک خاصی ندارند، اما مزیت تحلیل تکنیکال بر فاندامنتال این است که بستگی زیادی به قیمت دارد. یعنی در واقع شایعات بازار و اطلاعات شرکتها، همگی در قیمت متصور خواهد شد.»
وی سپس ادامه داد: «تحلیل تکنیکال در بازار کارا تاثیر بیشتری خواهد داشت اما در بازارها که حجم مبنا و دامنهء نوسان جزو محدودیتهای بازار است، کارآیی کمتر بوده و به این ترتیب نتیجهء صحیح گرفتن از این نوع تحلیل امری بس مشکلتر است.»
این کارشناس بازار سرمایه، مخالف ترکیب دو تحلیل فاندامنتال و تکنیکال بود و در این خصوص ابراز کرد:«این دو نوع تحلیل، هیچ اشتراکی با یکدیگر ندارند بنابراین قابلیت ترکیب این دو وجود ندارد. به نظر من نوع نگاه، نگرش و بنیاد این دو نوع تحلیل از یکدیگر جدا هستند در واقع به نوعی در تعارضاند پس به نظر من، نمیتوان این دو را با یکدیگر ادغام و استفاده کرد بلکه باید با توجه به شرایط و امکانات موجود و همچنین نوع استفادهای که از تحلیلها داریم، باید یکی از این دو را انتخاب کرده و از آن استفاده کنیم.» |